ایمان لازمیم...!

تا در درونت کوهی از ایمان نباشد/

احساس آرامش تو را آسان نباشد

تنها نسیم ساده ای میخواهی آنگه/

که اتکایت از درون جانان نباشد...!

محتاج رحیم هستم اما درعمل مستحق رجیم!

به تفاوت رحمان و رحیم دقت کرده اید؟!

خدا زور گو نیست!

و تا نخواهیم کمک ویژه ای نمی کند!

برای خودم به بهانه ی مهدی

برای ساختن وجودت باید از حصار تن خارج شوی و تنه به تنه دهر بزنی.

ببینی و به یاری بشتابی تا نفست اصلاح شود.

به فاحشه ها، رقاصه ها، فقرا و مستضعفان، معلولان، زندانیان و کودکان بزهکار، سالمندان، اشتغال جوانان، معتادان، ازدواج و معضلهای جنسی و ...   

برای خودم به بهانه ی مریم

صبور باش و چنان شیطان را بشناس که صدایش و جنس حرفهایش را بشناسی.

بعد تا پایان عمرت را در مبارزه با او بگذران.

برای خودم به بهانه ی کیمیا

اگه یه روزی فقط یک دقیقه وقت داشته باشم بهت چیزی بگم، میگم:

سعی کن به چیزایی که همه از سر عادت انجام میدن و غلطه تو عادت نکنی.

به باورهات «عمل کن» و سعی کن باورهات هم درست باشه نه عرفی...!

بینی بی فکر...

بعضی ها فکر نمی کنن، فقط عمل می کنن.

مثل اکثر اونایی که دماغ عمل می کنن...!

به روش خودم!

هر وقت حرفی انتهایش باب میلم نیست

با چند نقطه باب میلش میکنم شاید...!

زیبایی!

تعریف من از زیبایی در قاب هیچ عکسی نمی گنجد.

بیهوده عمرت را حرام تغییر ژست و زاویه نکن...!

عصر من!

شاعر سکوت کرد.

آنگه به خط زشت

او در رسای عصر من این جمله را نوشت:

یک پای در جهنم و یک پای در بهشت...!

مثل بودن...

 مثل پیچ هرزه گردم، ساده میچرخم ولی

سخت میگیردبه من استاد و پرتم میکند....