در مسجد نشسته بودم و به قرائت قرآن گوش می دادم...
تلفن همراهم زنگ خورد اما به دلیل قرائت قرآن جواب ندادم...
بعد که به دوستم دلیل جواب ندادنم را گفتم حرف جالبی زد:
گفت: کاش روزی هم قرآن بخوانند و مردم جواب بدهند...!
در مسجد نشسته بودم و به قرائت قرآن گوش می دادم...
تلفن همراهم زنگ خورد اما به دلیل قرائت قرآن جواب ندادم...
بعد که به دوستم دلیل جواب ندادنم را گفتم حرف جالبی زد:
گفت: کاش روزی هم قرآن بخوانند و مردم جواب بدهند...!
همیشه از منتقدان یک موضوع که خود به آن امر مبتلا هستند ولی نمیفهمند معترض بوده و هستم!
دوقطبی های موجود عموما محصول این عارضه اند و هر طرف تنها عیب طرف مقابل را می بیند!
از یک سو...
زاهد نمایان فخر فروشی که بزرگترین لذتشان تحسین و تشویق اطرافیان است
هرجا دهان به گفتن می گشایند یا بر طبل پارسایی و تقوای خویش می کوبند
یا دست حسرت می گزند که چرا موی مردم چونان است و ابروی مردم چونین!
و دائم در پی جدل بر سر ظاهر دیگرانند.
از سوی دیگر...
ظاهر مدارانی که خود را چونان می آرایند که هر نگاه غیر مسلحی را شهوت آلود می کند
تا لب می گشایند حرفشان تیپ و مد و ... است و دادشان از ظاهر فریبی و زاهد نمایی مخالفانشان بلند
اما عیب یکسان این دوقطب آن است که:
"پی جذب نگاه اطرافیان هستند و تنها شیوه تکدی گری آنها متفاوت است"
شیطان با خدا عهدی بست برای انحراف انسان
ما در الست عهد دیگری بستیم
کدام یک بر عهدمان وفا کردیم؟!
لبخند زبانی دو دم است. هم نیش می زند و هم نوش می نهد
هم می توان آن را پر از محبت کرد و به دوستی تقدیم
هم میتوان پر از نفرت کرد و به دشمن کوبید
اما وجودش در هر دو حالت برای وجود ما الزامی است
ما باید نگاهمان را از عصر عاشورا برداریم و به عصر خود بیندازیم...