اینجا جنگ است...
يكشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۲، ۱۰:۲۳ ق.ظ
خیره در مزرعه خشک فلک می نگریست
جنگ طعمش سرد است
خشک و بی روح شود مزرعه از پرتو نور سیه ش
خوشه ها جای درو
بارش از چشم و دل مادر و دستان پدر می گیریند
گوش کن؛ شاید از مزرعه ای
که به نام من و توست
صوت جت می آید
اگر از دور کسی
به زمین من و تو خیره شود
شک ندارد که به جنگ مشغولیم
خوشه اشک یتیمان که جدا
خوشه چین، چین شده و
مزرعه، پر از ما
کاش این غصه که گفتم به شما
اینقدر بود و تمام
کاش...
۹۲/۰۴/۰۲